مادر سلام، آمده ام با تفنگ پر مادر سلام، آمدم اما چقدر دیر این خانه، این نقش ویران، که پشت سر من است، پیشینه ی من است، در همین خانه به دنیا آمدم و بالیدم. هنوز صدای چرخ دولاب و بوی نان تازه و دود تنور و اجاقش در گوش و مشامم می پیچد، صدای مرغ ها و گوساله ها و بره ها . صدای لالایی مادر و شاهنامه خوانی پدر، این خشت ها مرا خوب می شناسند با تمام شیطنت های کودکی ام. حدود بیست و پنج سال پیش اینجا در زمین لرزه ای ویران شد، ویرانِ ویران همین جایی که ایستاده شب شعر و ادب دانشگاه هرمزگان
معرفی کتاب تیستو سبز انگشتی
آموزش حفاظت از محیط زیست و آشنایی با فرهنگ
ها ,صدای ,مادر ,است، ,ویران ,آمدم ,من است، ,ها و ,مادر سلام، ,خوب می ,مرا خوب
درباره این سایت